چندی پیش در هشتاد و ششمین مراسم اسکار، از قهرمانان تجلیل به عمل آمد. به همین بهانه فانتزی کمیک تصمیم گرفته تا به بررسی فیلمهای ابرقهرمانی و عملکرد آنها در اسکار بپردازد.
«سوپرمن» ساختهی «ریچارد دانر»، ۱۹۷۸
«سوپرمن: فیلم» (Superman: The Movie) فیلمی به کارگردانی «ریچارد دانر» بود که در سال ۱۹۷۸ ژانر ابرقهرمانی را آغاز و نسلی را با خود همراه کرد. در این فیلم «کریستوفر ریو» نقش مرد پولادین را برعهده داشت و این فیلم از وی یک ستاره ساخت. در واقع «سوپرمن: فیلم» و «جنگ ستارگان» فیلمهایی بودند که مسیر را برای فیلمهای عظیم علمی-تخیلی و بلاک باستر هموار کردند به طوری که امروزه تصور اینکه حتی یک تابستان بدون یک فیلم ابرقهرمانی سپری شود، دشوار به نظر میآید. «سوپرمن» با استقبال بسیار خوبی هم بین تماشاگران و هم بین منتقدین روبرو شد و نامزد سه جایزهی اسکار در رشتههای «بهترین تدوین فیلم»، «بهترین موسیقی متن» و «بهترین میکس صدا» شد و همچنین یک جایزهی مخصوص به خاطر «جلوههای ویژه» دریافت کرد. بسیاری هنوز هم «کریستوفر ریو» را به عنوان سوپرمن نهایی و قطعی میشناسند.
دو سال بعد قسمت دوم این مجموعه نیز به نمایش درآمد. در این قسمت دوباره بازیگران قسمت قبل گردهم آمدند و این فیلم نیز همانند فیلم قبلی با تحسین مواجه شد. این فیلم برخلاف قبلی نتوانست نامزد اسکار شود و متاسفانه دو دنبالهی بعدی آن به قدری بد بودند که فیلمسازان مجبور شدند قید این مجموعه را بزنند.
«پلیس آهنی» ساختهی «پل ورهون»، ۱۹۸۷
در سال ۱۹۸۷ جهان در فیلم «پلیس آهنی» (Robocop) با یک قهرمان بسیار متفاوت آشنا شد. هجویهی نیشدار و خشن «پل ورهون» از فرهنگ آمریکا در دههی ۸۰ تفاوت بسیاری با «سوپرمن» داشت ولی هنوز هم به عنوان آثار محبوب این ژانر از آن یاد میشود. این فیلم نامزد سه جایزهی اسکار شد که در این میان جایزهی «بهترین تدوین صدا» را از آن خود کرد.
«بتمن» ساختهی «تیم برتون»، ۱۹۸۹
در سال ۱۹۸۹، فیلم «بتمن» (Batman) به کارگردانی «تیم برتون» و بازی «مایکل کیتون» در نقش «بروس وین/بتمن» به روی پردهی سینماها آمد. «برتون» در این فیلم ریشههای تاریک و گوتیک شوالیهی تاریکی را به او بازگرداند و اندیشهی غلط و بچگانهای که براثر نمایش مجموعهی تلویزیونی دههی ۶۰ از شخصیت «بتمن» به وجود آمده بود را زدود. در ابتدا آمدن «مایکل کیتون» به این پروژه سبب اعتراضهای بسیاری شد و مردم نامههای بیشماری را به برادران وارنر میفرستادند. این شرکت نیز برای مقابله به این جو منفی تریلری ۹۰ ثانیهای از فیلم را در سینماها به نمایش گذاشت. مردم به قدری از این تریلر استقبال کردند که حاضر بودند پول یک سانس کامل را برای این تریلر بدهند.
«بتمن» به موفقیت خوبی دست یافت به طوری که سه فیلم دیگر نیز از روی این شخصت ساخته شد. این فیلم پرسودترین فیلم سال شد و تا سالها عنوان پرفروشترین فیلم شرکت دیسی را در دست داشت تا اینکه در سال ۲۰۰۸ فیلم «شوالیهی تاریکی» این عنوان را از او گرفت. این فیلم موفق به کسب جایزهی اسکار «بهترین طراحی صحنه» شد.
همانطور که گفته شد موفقیت فیلم «بتمن» زمینهساز سه فیلم دیگر نیز شد. نام فیلم دوم این مجموعه «بتمن باز میگردد» (Batman Returns) بود و در این فیلم دو شخصیت تازه به نام «سلینا کایل» و «پنگوئن» وارد داستان شدند. «تیم برتون» بار دیگر فضای تاریکی را بر فیلم حکمفرما کرد و این فیلم توانست در رشتههای «بهترین جلوههای ویژه» و «بهترین گریم» نامزد اسکار شود.
«تیم برتون» و «مایکل کیتون» پس از فیلم دوم از پروژه کنار کشیدند و کارگردانی به نام «جوئل شوماخر» وارد کار شد. متاسفانه «شوماخر» کاملاً به فضای تیرهای که «برتون» پدید آورده بود پشت کرد که نتیجهی کار او دو فیلم کاملاً ناموفق به نامهای «بتمن برای همیشه» (Batman Forever) و «بتمن و رابین» (Batman & Robin) بود. «بتمن برای همیشه» توانست در ۳ رشتهی «بهترین فیلمبرداری»، «بهترین تدوین صدا» و «بهترین میکس صدا» نامزد دریافت جایزهی اسکار شود. شکست تجاری و هنری این دو فیلم، به خصوص فیلم آخر سبب رکود و افت شدید ژانر ابرقهرمانی شد و شرکت مارول که میخواست در عرصهی سینما جایی برای خود دست و پا کند با تولید فیلمهای ضعیفی مانند «کاپیتان آمریکا»، «کیفردهنده» (Punisher) و «چهار شگفتانگیز» (البته باید گفت که فیلم «چهار شگفتانگیز» فقط به این خاطر ساخته شد تا حقوق آن در اختیار شرکت سازنده باقی بماند.) به این روند نزولی کمک کرد.
«افراد اکس» ساختهی «برایان سینگر»، ۲۰۰۰
پس از این سیر نزولی، رنسانس و تحولی در این ژانر لازم بود که با شروع هزارهی جدید، «برایان سینگر» با فیلمهای «افراد اکس» (X-Men) و «سم ریمی» با فیلمهای «مرد عنکبوتی» (Spider-Man) خود این تحول را ایجاد کردند. «برایان سینگر» با فیلم «افراد اکس» (X-Men) خود سرانجام به انتظار هواداران پایان داد و ضمن تحویل فیلمی خوب، طرفداران کمیکهای اکس من را که تشنهی یک فیلم سینمایی بودند را راضی کرد. با اینکه این فیلم نتوانست نامزد اسکار شود ولی نمیتوان نقش فیلم را در احیای ژانر ابرقهرمانی نادیده گرفت.
فیلم «افراد اکس» برایان سینگر دو دنبالهی دیگر نیز به نامهای «افراد اکس ۲» (X-Men 2) و «افراد اکس: آخرین مقاومت» (X-Men: Last Stand) نیز کسب کرد که کارگردانی اولی را دوباره خود «برایان سینگر» برعهده داشت و قسمت آخر این سه گانه را «برت رتنر» کارگردانی کرد.
پس از اتمام سه گانهی «افراد اکس» دو فیلم فرعی نیز با نامهای «ریشههای افراد اکس: ولورین» (X-Men Origins: Wolverine) و «افراد اکس: درجه اول» (X-Men: First Class) تولید شدند که به شرح منشا و ریشهی افراد اکس پرداختند. پس از این دو فیلم، فیلم «ولورین» (The Wolverine) به کارگردانی «جیمز منگولد» به نمایش درآمد که در آن به شرح ماجرای ولورین در ژاپن پرداخته شد. لازم به ذکر است که این فیلم اولین فیلم در این مجموعه بود که به شرح اتفاقات پس از سه گانهی اصلی پرداخت. هم اکنون فیلم دیگری با نام «افراد اکس: روزهای گذشتهی آینده» (X-Men: Days of Future Past) در حال تولید است که اقتباسی از یکی از داستانهای مشهور افراد اکس است و در آن بازیگران سه گانهی اصلی با بازیگران «افراد اکس: درجه اول» همراه میشوند. متاسفانه هیچ یک از فیلمهای این مجموعه نامزد اسکار نشدهاند. باید دید که آیا «افراد اکس: روزهای آیندهی گذشته» میتواند تغییری در این روند ایجاد کند یا نه.
«مرد عنکبوتی ۲» ساختهی «سم ریمی»، ۲۰۰۴
گفتیم که فیلمهای «مرد عنکبوتی» نیز نقش مهمی در احیای این ژانر داشتند. «مرد عنکبوتی» با شرکت «توبی مگوایر» در نقش «پیتر پارکر/مرد عنکبوتی» داستان نوجوانی را تعریف میکرد که پس از گزیده شدن توسط یک عنکبوت رادیواکتیو به یک ابرانسان تبدیل میشود و پس از مرگ عمویش، که به نوعی خودش مقصر آن بود، شعار «قدرت زیاد مسئولیت زیادی با خود میآورد» را سرلوحهی کار خود قرار میدهد و به یک ابرقهرمان تبدیل میشود. «مرد عنکبوتی» از آن جهت متفاوت بود که برخلاف عرف معمول این بار قهرمان داستان یک نوجوان ساده بود که هنوز به مدرسه میرفت. این فیلم توانست در دو بخش «بهترین جلوههای ویژه» و «بهترین میکس صدا» نامزد جایزهی اسکار شود، ولی موفق به دریافت آن نشد.
دنبالهی این فیلم با نام «مرد عنکبوتی ۲» قدمی حتی فراتر از فیلم نخست برداشت و از هر نظر پیشرفت کرد. این بار «پیتر پارکر» را میبینیم که با مشکلات فراوان و متعددی روبرو است و با وجود این مشکلات سعی دارد حرفهی ابرقهرمانی را ادامه دهد. در ادامه شاهد هستیم که برای مدتی از «مرد عنکبوتی» بودن انصراف میدهد و سعی میکند که یک انسان عادی باشد ولی سرانجام دوباره به هویت «مرد عنکبوتی» بازمیگردد. این فیلم که از یکی از داستانهای معروف «مرد عنکبوتی» اقتباس شده بود بسیار برای تماشاگران و منتقدان دلچسب از آب درآمد. این فیلم نیز همانند فیلم قبلی توانست نامزد دو بخش «بهترین جلوههای ویژه» و «بهترین میکس صدا» شود که این بار توانست جایزهی «بهترین جلوههای ویژه» را از آن خود کند. متاسفانه قسمت سوم این مجموعه با این که سود بسیاری را نصیب شرکت سازنده کرد ولی یک پسرفت کامل به حساب میآمد. داستان ضعیف و پرداخت نادرست به شخصیتهای جدید از علل شکست این فیلم بودند که پروندهی این سه گانه را بست. لازم به ذکر است که قسمت سوم برخلاف قسمت قبل نامزد اسکار نشد.
«بتمن آغاز میکند» ساختهی «کریستوفر نولان»، ۲۰۰۵
پس از فیلم افتضاحی همانند «بتمن و رابین» بسیاری بر این باور بودند که دیگر شخصیت «بتمن» به هیچ عنوان نمیتواند در عالم سینما روی پای خود بایستد و کسی جرئت ساخت فیلمی براساس شخصیت «بتمن» را نداشت. ولی کارگردان جوان و خوشفکری به نام «کریستوفر نولان» وارد پروژه شد و همه چیز را عوض کرد. در سال ۲۰۰۵ فیلم «بتمن آغاز میکند» (Batman Begins)، اولین فصل از سه گانهی «شوالیهی تاریکی»، با بازی «کریستین بیل» روانهی بازار شد و با استقبال پرشور هواداران و منتقدین مواجه شد. «کریستوفر نولان» در این فیلم همه چیز را از اول روایت میکند. مرگ پدر و مادر «بروس وین»، میل به انتقام وی، تمرینها و آموزشهای او، ترسش از خفاشها، ساخت هویت «بتمن»، به دست آوردن تجهیزاتش و کداخلاقی ویژهی او. در واقع در این فیلم «نولان» با استفاده از شیوههای روانشناسی و فلسفی روح تازهای به کالبد شخصیت «بتمن» دمید. این فیلم نامزد بخش «بهترین فیلمبرداری» شد که موفق به دریافت جایزه نشد.
اما این فیلم دوم این سه گانه یعنی «شوالیهی تاریکی» (The Dark Knight) بود که غوغا به پا کرد و همه را مبهوت کرد. با ورود یک آنارشیست به تمام معنا به نام «جوکر» زندگی برای «بتمن» و اطرافیانش به شدت سخت میشود. «هیث لجر» با نقشآفرینی افسانهای خود به شخصیت «جوکر» جان داد ولی در کمال تاسف پیش از اکران فیلم جان به جانآفرین تسلیم کرد و جهان را در شوک فرو برد. «شوالیهی تاریکی» فیلم سیاه و تاریکی بود که قوانین این ژانر را دوباره از اول نوشت و دورهی تازهای را در این ژانر به وجود آورد. این فیلم با ۸ نامزدی در رشتههای «بهترین فیلمبرداری»، «بهترین بازیگر نقش مکمل مرد»، «بهترین تدوین»، «بهترین طراحی صحنه»، «بهترین گریم»، «بهترین میکس صدا»، «بهترین تدوین صدا» و «بهترین جلوههای ویژه» موفقترین فیلم ابرقهرمانی بوده که توانست جایزههای «بهترین تدوین صدا» و «بهترین بازیگر نقش مکمل مرد» را به دست آورد. علی رغم تمام موفقیتها و تحسینهایی که نصیب این فیلم شد، این فیلم نتوانست نامزد دریافت «بهترین فیلم» اسکار شود. این اقدام آکادمی اسکار سبب اعتراضهای فراوانی شد که نتیجهی آن این بود که در سال بعد آکادمی اسکار تصمیم گرفت تعداد نامزدهای اسکار را از ۵ به ۱۰ افزایش دهد.
سومین و آخرین فیلم این سه گانه «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» (The Dark Knight Rises) نام داشت، فصل پایانی بر داستان «بتمن». پس از اتفاقات فیلم «شوالیهی تاریکی»، «بروس وین» به انزوا میرود و از آخرین باری که «بتمن» دیده شده هشت سال میگذرد. این بار با «بروس وین» شکستهای طرف هستیم که پس از ظهور یک تهدید تازه مجبور به بازگشت میشود. قسمت سوم این مجموعه به اندازهی قسمتهای قبل به خصوص «شوالیهی تاریکی» قوی نبود ولی باز هم توانست نظر مثبت هواداران و منتقدین را جلب کند. این فیلم از پرفروشترین فیلمهای سال بود و پروندهی سه گانهی «شوالیهی تاریکی» را بست. این فیلم برخلاف دو فیلم قبلی نتوانست نامزد اسکار شود.
«سوپرمن بازمیگردد» ساختهی «برایان سینگر»، ۲۰۰۶
پس از «بتمن آغاز میکند»، نوبت دیگر ابرقهرمان شرکت دیسی یعنی «سوپرمن» بود که بار دیگر به صنعت سینما بازگردد. به این منظور مسئولان «برایان سینگر» را وارد کار کردند. این فیلم که «سوپرمن بازمیگردد» (Superman Returns) نام داشت به نوعی حکم قسمت سوم «سوپرمن»های «ریچارد دانر» را بازی میکرد و اشارات فراوانی در فیلم به این مجموعه شد. متاسفانه برخلاف «بتمن آغاز میکند» این فیلم نتوانست شخصیت «سوپرمن» را احیا کند و هم نزد طرفداران و هم نزد منتقدین شکست خورد ولی با این حال نامزد دریافت «بهترین جلوههای ویژه» شد.
«مرد آهنی» ساختهی «جان فاوریو»، ۲۰۰۸
در سال ۲۰۰۸، علاوه بر اکران فیلم «شوالیهی تاریکی» ژانر ابرقهرمانی اتفاق خوشایند دیگری را نیز تجربه کرد که آن اکران فیلم «مرد آهنی» (Iron Man) و شروع فاز ۱ فیلمهای مارول بود. «مرد آهنی» به کارگردانی «جان فاوریو» و بازی «رابرت داونی جونیور» به سینماها آمد و حکایت «تونی استارک» میلیونر خوشگذران آمریکایی را روایت میکرد که پس از اسیر شدن توسط تروریستها، با ساختن زرهی موفق به فرار میشود. در حین گروگان گرفته شدنش توسط تروریستها بمبی جلوی او منفجر میشود و ترکشها وارد بدن او میشوند ولی دانشمندی که او نیز توسط تروریستها گروگان گرفته شده است با ساخت یک آهنربا و نصب آن در سینهی «تونی» او را از مرگ نجات میدهد. به نشانهی قدردانی و سپاسگذاری از این تولد دوباره «تونی» تصمیم میگیرد که زندگی تازهای را شروع کند و به «مرد آهنی» تبدیل شود. از نقطه قوتهای این فیلم بازی بسیار زیبای «رابرت داونی جونیور» بود که شخصیت «تونی استارک» را به زیبایی بازی کرد و خود نیز ویژگیهایی مانند شوخ طبعی را به این شخصیت اضافه کرد. این فیلم توانست نامزد دریافت جایزهی «بهترین جلوههای ویژه» در اسکار شود.
فیلم دوم این مجموعه دو سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۰ اکران شد و باز هم «جان فاوریو» کارگردانی آن را برعهده داشت و با این که نتوانست موفقیتهای فیلم اول را تکرار کند ولی هنوز هم اثر خوبی به شمار میرفت و با حضور شخصیتهایی چون «نیک فیوری» و «بیوهی سیاه» و همچنین نقش فعالتر سازمان «شیلد» دنیای سینمایی مارول را بسط داد. این فیلم نیز توانست نامزد «بهترین جلوههای ویژه» شود ولی نتوانست این جایزه را به خانه ببرد.
فیلم سوم این مجموعه در سال ۲۰۱۳ به سینماها آمد و فاز ۲ مارول را شروع کرد. این بار کارگردانی فیلم برعهدهی «شین بلک» بود و اتفاقات این فیلم مربوط به بعد از فیلم «انتقامجویان» است و در این فیلم از دشمن مشهور «مرد آهنی» یعنی «ماندرین» استفاده شد. متاسفانه روند فیلمهای «مرد آهنی» پس از هر فیلم افت داشته و این فیلم نیز نسبت به دو فیلم قبلی افت پیدا کرد و فقط زرق و برق آن بیشتر شده بود. برخلاف انتظار از دیگر اعضای گروه «انتقامجویان» در این فیلم خبری نبود. قبل از اکران این فیلم «رابرت داونی جونیور» اعلام کرد که دیگر در فیلمی از مجموعهی «مرد آهنی» بازی نخواهد کرد و هنوز نیز مارول به طور قطع اعلام نکرده که آیا فیلم چهارمی در دستور کار قرار دارد یا خیر.
«انتقامجویان» ساختهی «جاس ویدون»، ۲۰۱۲
«مرد آهنی»، «هالک شگفتانگیز»، «مرد آهنی ۲»، «ثور» و «کاپیتان آمریکا». فیلمهایی که جهان مارول را شکل دادند و همه به سوی فیلمی عظیم رهسپار بودند: «انتقامجویان» (The Avengers). «انتقامجویان» سود بسیار عالیای داشت و به عنوان سومین فیلم پرفروش تاریخ شناخته شد. کارگردانی این فیلم برعهدهی «جاس ویدون» بود که وی نیز به خوبی از عهدهی چنین فیلمی برآمد. «انتقامجویان» داستان قهرمانانی را روایت میکند که برای مقابله با تهدیدی مشترک با یکدیگر متحد میشوند. این فیلم پرخرج را هواداران ستودند و اغلب واکنش منتقدین نیز به این فیلم مثبت بود. این فیلم نیز همانند فیلم «شوالیهی تاریکی» فصل جدیدی در ژانر ابرقهرمانی را شروع کرد. این فیلم نامزد دریافت «بهترین جلوههای ویژه» شد که موفق به دریافت آن نشد.
با تشکر از فانتزی کمیک و محمد عرفان بنده بهمن
هرگونه کپی برداری ممنوع